متن ترانه بی باده سالار عقیلی (متن آهنگ) : بی باده من هر کجا سر می زنم، هر خانه ای در می زنم هر گوشه ای پر می زنم، جان را در آذر می زنم ورنه در این محنت سرا، جان می رود ای نازنین یک دم بیا با ما نشین، فریاد آخر می زنم روزی هما بودم ولی، بر قله ها بودم ولی اکنون میان این قفس، بنشسته پر پر می زنم ساقی اسیر بند غم، با دست بی داد و ستم دور از همه دردی کشان، بی باده ساغر می زنم در سینه آتش های غم، هر روز و شب می سوزدم با یاد رویش مرهمی بر دیده ی تر می زنم گفتیم از این جور و ستم، در ناله هامان بیش و کم یاران برفتند و فغان بی یار و یاور می زنم
| | |