متن ترانه مرموز امیر عظیمی (متن آهنگ) : مرموز
منو بر نگردون به حال خودم به قدری خرابم که پاسوز شدم به هرکی رسیدم پرسید ازم واسه عشق کی تلخ و مرموز شدم منو بر نگردون به حال خودم واسه گفتن از عشق نفس مونده بود براش سخت نگیر و تلافی نکن کسی که همه عمرو بازنده بود عجب طاقتی دارم این لحظه ها تو هر ثانیه از تو دل می کنم امیدم به این بود که آخر منو به جایی که خواستم با تو میبرن عجب طاقتی دارم این لحظه ها تو هر ثانیه از تو دل می کنم امیدم به این بود که آخر منو به جایی که خواستم با تو میبرن
بدون گذرنامه می گذشت ازت نگاهی که خیره به چشم منه نه این ترس نیست ، یه چیز دیگست طپش هایی که تو سینه میزنه منو برنگردون به حال خودم تو باشی دیگه با کسی کاری نیست تو یادم دادی روزای زندگی همیشه همونجور که دوست داری نیست عجب طاقتی دارم این لحظه ها تو هر ثانیه از تو دل می کنم امیدم به این بود که آخر منو به جایی که خواستم با تو میبرن عجب طاقتی دارم این لحظه ها تو هر ثانیه از تو دل می کنم امیدم به این بود که آخر منو به جایی که خواستم با تو میبرن
| | |